شماره دست نوشته: 26
زمان نگارش: زمستان 1391

صفحه نخست

نگارنده: اسدالله بابایی

مگه شما هم سرطان دارید

                  

      سال نود قرعه اجرا و آماده سازی خورشید کاروان در کاشان به نام حقیر زده شد. با هنرمندانی از تهران، کاشان و اصفهان.

      وقتی به کاشان سفر کردم وبا بچه‌هایی که نقش اسیران را بازی می‌کردند قرار چند تمرین پیاپی را گذاردم و همه در سالن فرهنگ کاشان حاضر شدند. انتخاب بازیگران خردسال در نقش اسیر و فرشته‌ها به عهده آقای مهدی شعبانی مدیر تولید و همسر محترم ایشان بود.در میان بازیگران پسر چند نفری دیالوگ دارند،از جمله یکی از بچه‌ها که از همه بزرگتر به نظر می‌رسید را جهت گفتن دیالوگی انتخاب کردم که جذبه و سمت بزرگتری داشته باشد و رودرروی سرداران بایستد و بعد از گفتن جمله خود ضرب و شتمی هم از فرمانده دریافت کند.وقتی بچه‌ها روی صحنه آمدند؛پسر بچه‌ای نحیف و نزار از بین آن‌ها بلند شد و خیلی آرام و کش دار جمله مگر شما نمی‌دانید صدقه بر آل پیغمبر حرام است را گفت.

      و من همان جا روی صحنه درجا میخکوب شدم.اعتراض کردم که باید بلند و با جذبه و اعتراض و عصبانیت این جمله ادا شود.

      پسرک نشست و دوباره با همان لحن، دیالوگش را شروع کرد و باز اعتراض، و چندین بار ادامه پیدا کرد. احساس کردم خستگی مفرط بر وجود پسرک مستولی شده،خواستم نقش را به کس دیگری واگذار کنم.که از میان حضار که در سالن بودند،خانمی برخواست و گفت:قرصش را نخورده، بخورد خوب می‌شود من به شوخی گفتم:پس تو هم مثل من قرصی هستی.گفت:مگه شما هم سرطان داری؟

      حیدر جهانی از بچه‌های کاشان است. فوق‌العاده مهربان، خوش ذوق و با استعداد؛ دو سال است در نمایش     خورشید کاروان حتی با حالت کسالت بار حاضر می‌شود و به ایفای نقش می‌پردازد. حیدر جهانی به همراه پدرش تعزیه خوان هم هست. سال گذشته بیماریش عود کرد و از صحنه تئاتر عازم بیمارستان شد. به عیادتش رفتیم و آنجا بود که بیشتر با او و خانواده‌اش آشنا شدم. امسال وقتی دوباره قرعه آماده سازی خورشید کاروان جهت اجرا در کاشان به نام حقیر ثبت شد. اول سراغ حیدر را گرفتم و خواستم که او باشد. حیدر جهانی برکت صحنه نمایش خورشید کاروان کاشان است. خداوند حفظش کند و سلامتش بدارد.

      برایش دعا کنید.