شماره دست نوشته: 21
زمان نگارش: زمستان 1391

صفحه نخست

نگارنده: عبدالرضا کیهانی

آقا به تماشاچیان تذکر دهید

            

      سال‌های ابتدایی اجرای خورشید کاروان، امکان تهیه دستگاه مه ساز را نداشتیم، بسیاری از سالن‌ها هم مجهز به این دستگاه نبودند. بنابراین در صحنه‌ای که کودک خواب پدر را می‌بیند، اطراف شبیه امام را اسپند دود می‌کردیم.

      برای این کار چند دقیقه مانده به صحنه مورد نظر، دو هیتر روشن می‌کردیم و بشقابی فلزی روی آن می‌گذاشتیم، تا موقع شروع صحنه بشقاب‌ها کاملاً داغ شود و با ریختن اسپند روی آن دود مناسبی فضا را می‌گرفت.

      یکی از روزهای اجرا در سالن حوزه هنری طبق روال، 10 دقیقه مانده به صحنه مورد نظر هیترها را روشن کردم و به دنبال کارهای دیگر رفتم. چند لحظه مانده به شروع صحبت کودک برگشتم، ولی دیدم بشقاب‌ها سرد است!...

      نمی‌دانم ایراد از کجا بود و درآن موقع وقت عیب یابی هم نبود، نمی‌دانستم چه کنم، نبود دود از زیبایی صحنه می‌کاست در همین حال صحنه مداحان به پایان رسید و آن‌ها به پشت صحنه آمدند، ناگهان فکری به ذهنم رسید...

      پنج نفر از آن‌ها که سیگاری بودند را پایین پای شبیه امام جمع کردم و گفتم سیگار را روشن کنید و دود آن را به بالا فوت کنید، آن‌ها هم چنین کردند و دود خوبی ایجاد شد و صحنه تمام شد.

      در پایان اجرا، برگه‌های نظر خواهی را می‌خواندم تعداد زیادی نوشته بودند  

     آقا به تماشاچیان تذکر دهید در سالن نمایش سیگار نکشند، مزاحم دیگران است.