اولین اجرای نمایش زخم مدینه بود سال 73 ، همه درگیر آماده سازی صحنه و وسایل مربوطه بودند.

دوستان انتظامات گفتند که می خواهیم درهای سالن را باز کنیم، زودتر آماده شوید...

همه چیز حاضر شد، آخرین کار انتقال تابوت به بالای صحنه بود که انجام شد، همه بازیگران و دست اندر کاران را به جای خود فرستادیم.

آمدم جلوی صحنه و به انتظامات اعلام آمادگی کردم که ناگهان صدای مهیبی از صحنه شنیده شد...

چند لحظه بی حرکت ماندم، سپس به آرامی برگشتم، دیدم تابوت از بالا به روی صحنه افتاده است.

لازم بذکرست این تابوت از چوب ساخته شده بود (خدا رحم کرد کسی روی صحنه نبود)

تابوت کاملاً خرد شده بود، اما فرصت نبود، سریع آن را جمع کردیم و درها باز شد و تماشاگران به داخل آمدند.

در طول اجرا بچه های دکور یک تابوت یونولیتی ساختند و در جای خود مستقر کردند، اما به دلیل عجله ای که داشتند تابوت دیواره نداشت و فقط یک پارچه سبز روی آن انداخته بودند.

در صحنه مورد نظر تابوت باید توسط 4 نفر از روی صحنه به میان تماشاچیان حمل می شد و لاجرم  این افراد باید از یک سراشیبی پایین می آمدند.

به محض حرکت در سراشیبی تابوت کج شد و لامپ های اضطراری که در آن کار گذاشته شده بودند به بیرون افتاد و هر کدام با صدای شدیدی می شکست...

همه مبهوت مانده بودیم که چه کنیم، اما خدا را شکر تماشاگران آنقدر غرق در احساسات خود بودند که شاید کمتر کسی متوجه این اتفاق شده بود.

عبدالرضا کیهانی - پاییز 1391