شماره دست نوشته: 13
زمان نگارش: آبان 1391

صفحه نخست

نگارنده: مهدی متوسلی

نمی خواهم ناراحت شوید اما .... برای شادی روحش دعا کنیم

     

       آنها که سال های اول خورشید کاروان با ما بودند

       و آنها که اولین دوره ناموفق نمایش زخم مدینه را بیاد دارند

       و بچه هایی که در دومین و سومین سال اجرای نمایش خورشید کاروان همراهمان بودند

       و فرشته های آن سال ها بیاد دارند

       در میان عوامل بزرگ و کوچک گروه، خانمی هم بود که با تمام وجود زحمت می کشید، تلاش می کرد و  فرشته های خورشید کاروان را تر و خشک می کرد.

       مقنعه مشکی بزرگی به سر داشت و عینکی که چهره آرامش را قاب می کرد. (بانو سیده اعظم السادات ذاکری)

       سال ها از او بی خبر بودیم تا اینکه چند ماه پیش از درگذشت او با خبر شدیم و دانستیم در قبرستان شهرکرد به خاک سرد خاطره ها، تسلیم گردیده است.

       روحش شاد و یادش گرامی باد .

                               مهدی متوسلی  - پاییز 1391