امروز در تئاتر دینی کشورمان به دو نوع گروه تئاتری برمی
خوریم. گروهی که با این که فاقد تحصیلات آکادمیک تئاتری هستند
ولی تجارب بسیار خوبی در این زمینه دارند، مثل گروه تئاتر فدک.
مهدی متوسلی از فعالان گروه تئاتر فدک می گوید: «من تئاتری
نیستم. من یک بچه هیأتی هستم که از دل هیأتی به نام مسلمیه ی
تهران بیرون آمده ام.»1
هدف این گروه ها پرداختن به خود تئاتر و فعالیت حرفه ای در این
عرصه نیست، بلکه آن ها تصمیم گرفته اند تا مفاهیم دینی را در
قالب نمایش به مخاطبان تئاتری و غیر تئاتری عرضه کنند. بیشتر
این مخاطبان نیز با فضای مذهبی آشنا هستند و این بار، همان
مفاهیم مذهبی را به شکلی جدید می بینند. متوسلی می گوید:
«مبنای من این است که با عده ای از جوانان و اقشار دیگر که با
عزاداری به شیوه ی هیأت ها و تکایای حسینی ارتباط برقرار نمی
کنند، به این شیوه ارتباط برقرار کنم.»2 البته این بدان معنی
نیست که دیگران نمی توانند مخاطب این نمایش باشند. این گروه ها
رسالت خود را چیز دیگری می دانند و حالا تئاتر ار به عنوان یک
ابزار مورد استفاده قرار داده اند. البته برخی از افراد حرفه
ای نیز مانند سید جواد هاشمی گاهی نظر مشابه دارند. او می
گوید: «با این کار خواستم تعدادی جوان را کنار هم جمع کنم.
حدود هشت جوان، سالی یک بار دور هم جمع می شوند و به عشق
امیرالمؤمنین (ع) کار می کنند. آن ها بی آن که مزدی دریافت
کنند، نذر می کنند و تنها با عشق علی (ع) کار می کنند و هر سال
تابستان همه ی دریافتی شان را خرج سفر زیارتی مشهد می کنند.»3
در کنار این نوع گروه ها، گروه های دیگری نیز وجود دارند که به
شکلی آکادمیک به دنبال مفاهیم دینی در تئاتر هستند. این گروه
ها همان قدر که به محتوا اهمیت می دهند، در شکل ظاهری و سبک
اجرایی نیز به دنبال پیروی از قواعد هستند و دغدغه ی خود تئاتر
را نیز دارند. شاید این گروه ها کم تر احساسی با این کار
برخورد کنند و بیشتر تعقل مخاطب، برایشان ملاک باشد تا احساس
او.
البته آمار نشان می دهد که در ظاهر، گروه اول میزان مخاطب
بیشتری را به خود جذب کرده اند که این مسئله از جنبه های
گوناگون قابل بررسی است. گروهی نیز اکثر نمایش ها را به نوعی
دینی می دانند و معتقد هستند یک اثر دینی و مذهبی نباید
الزاماً اشاره مستقیمی به یک موضوع دینی داشته باشد و همان که
مفاهیم دینی و اخلاقی در آن حضور دارد، پس کاری ارزشمند و دینی
است.
یکی از نظریه های جدی درباره ی نمایش، آن را زاییده ی مراسم و
آیین می داند. مراسمی که به خاطر توجه به مسائل مافوق طبیعی می
توان آن را مذهبی دانست. مراسمی که در آن از خدایان خود طلب
کمک می کنند. ارسطو هدف درام را تزکیه ی نفس می داند. در قرون
وسطی و حاکمیت کلیسا درام های مذهبی به شدت گسترش یافتند و
نمایش های زیادی مربوط به عید پاک، مسیح، کریسمس و ... اجرا
شدند. همه ی این ها نشان می دهند تئاتر و نمایش از زمان پیدایش
خود همیشه به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم با مذهب و مفاهیم دینی
در ارتباط بوده است.
شاید لازم باشد اول تعریفی از نمایش دینی ارائه دهیم و بدانیم
منظور از تئاتر مذهبی چیست. ایا فقط نمایش هایی که به طور
مستقیم به مفاهیم دینی بپردازند شامل این تعریف می شوند یا
خیر؟ نکته ی دوم این است که ایا نمایش دینی فقط اگر در موضوع،
مذهبی باشد کافی است یا این که در فرم ظاهر و شکل بیرونی نیز
باید این گونه باشد؟ نکته ی آخر این که ایا باید رابطه ای میان
هنرمند و تئاتر دینی برقرار باشد یا خیر؟ یعنی ایا الزاماً یک
کارگردان نمایش مذهبی باید خودش دیندار باشد؟ چه رابطه ای میان
خالق اثر و کارش وجود دارد؟
آن چه بدان اشاره شد، نشان می دهد مقوله ی تئاتر دینی بخش
گسترده ای است که از زوایای گوناگون قابل بررسی است و قبل از
هر چیز لازم است تا به یک تعریف واحد دست یابیم. تعریفی که به
راحتی نیز به دست نخواهد آمد و در آن اختلاف نظر خواهد بود.
این مختصر را مدخلی برای ورود به تئاتر دینی به حساب می آوریم
و در شماره های بعدی با پاسخ به سئوالات بالا موضوع را پی
خواهیم گرفت.
پاورقی:
1. صدیقی، علی اکبر، خورشید کاروان به همه جرأت داد، گفت وگو
با مهدی توسلی، ماهنامه ی صحنه، شماره 15، صص 40 ـ 37.
2. همان.
3. نجفیان، حمید، نمایش مذهبی، نمایش مظلوم، گفت وگو با سید
جواد هاشمی، ماهنامه صحنه، دوره جدید، شماره 2، صص 21ـ19. |