بازي در خدمت زندگي است
پاي صحبت هاي سيد جواد هاشمي كارگردان
«پنجره
فولاد»
نويسنده: نويد جوانمردان
سيد جواد هاشمي در روزهاي اخير بيشترين فعاليت خود را در تئاتر
متمركز كرد. او دوباره در كسوت كارگردان ظاهر شد و با «پنجره
فولاد» اين بار به يك سالن روباز در
جنوب
شهر تهران آمد. فرهنگسراي خاوران در حالي شاهد اين اجرا بود كه
بنابر برخي آمارها، جمعيت تماشاگر در روزهاي آخر هفته در هر
اجرا به مرز دو هزار نفر مي رسيد. سيد جواد هاشمي با يك تلقي
از گفتمان هنري به سراغ فعاليت هاي خود مي رود، اين گفتمان هم
چيزي جز سادگي و واقع گرايي نيست. او چه در نقش هاي تئاتري و
سينمايي اش و چه در كسوت كارگرداني در پي نزديك كردن متن به
جلوه هاي واقعي و قابل باور است.
آقاي
هاشمي! كليت «پنجره فولاد» را چگونه بررسي مي كنيد
...
تماشاگر
بايد به اثر بپردازد. او بايد بگويد كه كار چگونه است.
و
اين بار اگر از زاويه ديد كارگردان به اثر نگاه كنيم شما نسبت
به كار خودتان چگونه حسي داريد؟
پنجره
فولاد يك كار صميمي است. اثري بي واسطه كه براي ارتباط با
تماشاگر عموم طراحي شده است. براي اين كه تماشاگر به راحتي
بتواند با نمايش ارتباط برقرار كند، ما از ادا و شيوه هاي
غيرمرتبط با فضاي عامه مردم بشدت پرهيز كرديم. برهمين اساس يك
سري شخصيت بسيار ملموس و واقعي روي صحنه و در حرمي كه مردم به
راحتي با آن ارتباط برقرار مي كنند، در اين نمايش حضور دارند.
چون زندگي روز مردم در اين اثر مطرح مي شود، به نظرم با
تماشاگر ارتباط خوبي برقرار مي كند.
چطور
شد كه نمايش را به فضاي باز آورديد. تقريباً اين تئاتر در ژانر
تركيبي صحنه اي
–
ميداني قرار دارد.
البته
اين كار ميداني نيست. قطعاً اجراي نمايش در فضاي صحنه اي، سالن
سرپوشيده با سيستم اكوستيك اثرگذاري بيشتري دارد. شايد اينجا
ما خيلي از چيزها را از دست مي دهيم. مواردي مثل ياريگري كه
سالن دارد. با اين حال اجرا در اين فضا هم يك تجربه بود.
من
اصطلاح ميداني را به اين خاطر عرض كردم كه از فضاي محوطه و
تماشاگران استفاده كرديد. در واقع به نوعي به تكنيك هاي فاصله
گذاري توجه داشتيد و حتي بخش هايي از تئاتر از ميان مردم و
صفوف تماشاگران به صحنه مي رسيد...
البته
در سالن نمايش هم همين اجرا از ميان تماشاگر را مدنظر داشتيم.
اما اينجا فضا باز است. اين فضاي باز در القاي حس طبيعي
تاثيرگذار است. ما اينجا طراحي صحنه حرم امام رضا(ع) را داريم
كه زير گنبد آبي آسمان قرار دارد. همانطور كه در واقعيت همين
طور است.
خدام
را به ميان جمعيت مردم فرستاديم؛ آنها از همان عطري كه در حرم
امام رضا(ع) استفاده مي شود، دارند براي اين كه مردم به محض
ورود يك فضاي معنوي را حس كنند و با نمايش ارتباط برقرار
نمايند...
دكور
صحنه تقريباً كاربردي است...
البته
ارتفاع بنر لايه دوم يعني پشت دكور مانع ايجاد كرد. امكان
اينكه گنبد را بالاتر ببريم، نبود. اگر اين امكان فراهم مي شد،
دكور خيلي بهتر به چشم مي آمد. در واقع ما با يك عكس، يك بنر
روبه رو هستيم. هدف ما بيش از هر چيزي دريافت حس طبيعي بود.
چه
اله مان هايي از متن شما را به سوي خود خواند؟
موقعيتي
كه اين نمايش دارد، مرا جذب كارگرداني كرد. اين موقعيت با يك
اتفاق شكل مي گيرد. در حالي كه شاهد تشييع جنازه يك جانباز در
بارگاه امام رضا(ع) هستيم او به يك باره زنده مي شود. اين درام
موقعيت باعث مي شود كه تماشاگر تا آخر نمايش همراه شود. به
همين دليل، پنجره فولاد خارج از نقدهاي فني اثري ساده و ارتباط
گيرنده است؛ نقد هايي كه وارد مي شود و من برخي را نمي پذيرم
زيرا اگر به ويژگي هاي تعزيه نگاه كنيم همين كيفيت سادگي و
ارتباط پذيري را دارد در حالي كه شايد تعزيه به لحاظ فني داراي
ويژگي هاي تكنيكي نباشد اما مردم تعزيه را دوست دارند.
آيا
نقدي را مطالعه كرده ايد كه منتقدان تئاتر به لحاظ فني و
تكنيكي به نمايش شما پرداخته باشند؟
از
گوشه و كنار نقدهايي را شنيده ام. به هر حال هر كسي سليقه و
نظري دارد و آن را ابراز مي كند. من از فرم كلي كار راضي هستم.
كار بسيار صميمي و عامه پسند است.
طراحي
نور شما هم در اين فضا تحت تاثير فضاي طبيعي است. اين از طرفي
مشكلاتي دارد و از طرفي هم مي توان از امكانات فضاي عيني بهره
برد...
بضاعت
ما در اينجا براي نورپردازي در همين حد بود. به قول شما ما
روزنه هاي نوري مزاحم زياد داريم و اين بر عامل نورپردازي
تاثيرگذار است.
در
اجرايي كه من ديدم، دو، سه بار هم هواپيما از فضاي بالاي تئاتر
رد شد، در حالي كه صحنه تئاتر شما به تاريكي و سكوت نياز داشت.
صدا و چراغ هاي هواپيما تقريباً روي فضاي نمايش مشهود بود...
حسن
اجراهاي اينچنيني همين موارد ناگهاني است. صداها يا افكت هاي
مزاحمي كه برخي مي گويند بايد قدر آن را بدانيم چون اين عوامل
ناگهاني در سالن يافت نمي شود، به هر حال همه اينها ناشي از
طبيعت است. بي شك هواپيما از بالاي حرم امام رضا(ع) عبور مي
كند. اما نشان دادن اين تصوير در سالن امكانپذير نيست. اما در
اين فضاي باز و به طور تصادفي چنين تصويري شكل مي گيرد.
ظاهراً
تركيب بازيگران نمايش هم نسبت به اجراي قبلي در سال 86 چندان
تغيير نكرده است. غير از محمود فرهنگ كه نقش ايشان را حميد
ابراهيمي بازي مي كند، تغييري در تركيب بازيگران به وجود
نيامده است. اتفاقاً برخي از منتقدان تئاتر از بازي محمود
فرهنگ در پنجره فولاد به عنوان يكي از بازي هاي خوب او حتي
بهترين بازي كارنامه كاري اش در دهه اخير ياد مي كنند.
بله،
من هم به حضور محمود فرهنگ در اين نمايش علاقه داشتم، منتهي
درگير كارگرداني بود. ظاهراً كاري را براي اجرا در زاهدان
آماده مي كرد؛ همچنين درگير نمايش ديگري در تهران بود.
بنابراين نتوانستيم در خدمت ايشان باشيم.
حميد
ابراهيمي چگونه در اين نقش ظاهر شد؟
حميد
ابراهيمي بازيگر بسيار خوب و توانمندي است و كار را بسيار سريع
رساند و با نقش هماهنگ شد.
مرز
بداهه گويي هاي اكبر عبدي تا كجاست. دست ايشان براي كشف و
خلاقيت هاي بياني منحصر به فرد تا چه حد بوده است؟
اكبر
عبدي دستش باز است. من خودم به اين معتقدم كه كار بايد تثبيت
شده روي صحنه برود. آقاي عبدي هم در يك چارچوب دستش باز است و
به خلاقيت و بداهه گويي مي پردازد. ايشان به تناسب موقعيت ها و
شخصيت ها بداهه پردازي مي كنند. يعني تا جايي كه ديالوگ هاي
ديگر بازيگران دچار خلل نشود؛ منتها بيشتر بداهه گويي هاي اكبر
عبدي در صحنه اتفاق نيفتاده است، بلكه در تمرينات تثبيت شده و
هم اكنون روي صحنه اجرا مي شود. با اين حال هر كارگرداني اگر
از توانايي هاي بازيگران بويژه اكبر عبدي استفاده نكند،
كارگردان نيست.
برخي
مي گويند كه مرز بداهه گويي اكبر عبدي حتي در سينما و مقابل
دوربين هم از قلمرو سناريو مي گذرد و ويژگي هاي بيان فردي او
بر ديالوگ هاي فيلمنامه سيطره مي اندازد.
خلاقيت
درست همين است. ما هم اگر از توانايي هاي اكبر عبدي در بازيگري
استفاده مي كنيم، بايد به خلاقيت هاي او بينديشيم. اگر قرار
باشد همان ديالوگ هاي متن گفته شود، همه خواست هاي ما را دربر
نمي گيرد.
اين
نمايش تقريباً پرتماشاگرترين تئاتر مذهبي سال هاي اخير بوده
است.
شايد
اگر تعدد اجراهاي خورشيد كاروان را در نظر نگيريم،
پرتماشاگرترين تئاتر باشد، در تئاتر شهر به دليل استقبال
تماشاگر مجبور مي شديم كه دو سانس اجرا كنيم.
تماشاگران
شما همين اهالي جنوب شهر تهران هستند يا از جاهاي ديگري هم مي
آيند...
از
مناطق ديگر هم مي آيند. اما بخش وسيع تماشاگران از همين حوزه
خاوران، اتوبان بسيج، مناطق 18 و 15 تهران است. فكر مي كنم
اينجا يكي از با اصالت ترين و پرجمعيت ترين مناطق تهران است.
مناطق 13، 14 و 15 و حتي 12 كه شايد به اينجا نزديك هستند.
اغلب سكوهاي تماشاگران در اجرا پر شده بود.
اين
تماشاگران از چه طبقاتي هستند، كارمند، كارگر يا شغل هاي آزاد!
همه
جور تماشاگر داريم. به نظرم توليدات تئاتر مذهبي كه موسسه فدك
ارائه كرده است، هميشه به طيف گسترده مخاطبان مي پردازد، از
مسئول گرفته تا مامور تا آدم هاي خيلي ساده، خيلي پولدار، عادي
و... در ميان اين تماشاگران ديده مي شود.
روزنامه ايران، شماره 4915 به تاريخ 24/7/90، صفحه 20 (رو
در رو)